loading...
✔ رمان تیـــک ✔
باران بازدید : 112 یکشنبه 26 مرداد 1393 نظرات (0)

5 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)

6 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) پسورد : www.98ia.com

7 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) منبع : wWw.98iA.Com

11 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از گیسوی پاییز عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

jar2 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

epub دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)

 

21 دانلود رمان ثانیه های عاشقی | گيسوي پاييز کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

در خونه رو باز کردم و وارد شدم…..مثل همیشه سوت و کور…..اما پر از آرامش……
با بی حالی کیفم رو انداختم رو کاناپه ی سه نفره ی وسط سالن و رفتم سمت آشپزخونه ….. در یخچال رو باز کردم و شیشه ی آب رو یه سره رفتم بالا …….. به شدت گرسنه بودم …..
یه بسته سوپ آماده از داخل کابینت برداشتم و تو یه قابلمه خالی کردم …… چهارتا لیوان آب هم بهش اضافه کردم و گذاشتمش روی گاز ….. زیرشو که روشن کردم رفتم تا لباسام رو عوض کنم….
اگه مامان می فهمید غذام سوپ آمادست حتماً وادارم می کرد برم بالا غذا بخورم….خدا رو شکر کردم که نیست ببینه…..اگه این شکم گرسنه نبود هیچی نمی خوردم و یه راست شیرجه می رفتم تو تختم و می خوابیدم……ولی حیف که حریف شکمم نمی شدم……
لباسام رو که عوض کردم رفتم سر وقت سوپ….داشت می جوشید…ولی چون به هم نزده بودمش گوله گوله شده بود……یه قاشق برداشتم و شروع کردم به هم زدن تا صاف و یه دست بشه….و قابل خوردن……
وقتی آماده شد ریختمش تو یه ظرف و یه تیکه نون هم گذاشتم کنارش………..رفتم نشستم روی کاناپه که رو به روی تلویزیون بود……هنوز اولین قاشق رو نخورده صدای زنگ تلفن بلند شد……..رفتم سراغ تلفن و نگاهی به شماره انداختم…..مامان بود…..جواب دادم……..
من – سلام مامان…
مامان – سلام مادر….رسیدی؟….خوبی؟
می خواستم بگم خوب اگه نرسیده بودم پس عمه ی نداشتم داره جواب تلفن رو میده؟….ولی به حرمت مادر بودنش چیزی نگفتم….
من – بله رسیدم….نگران نباشین….
مامان – بیا بالا غذا بخور……
من – نه…مرسی….غذا دارم…الانم می خواستم بخورم…..
مامان – دیدم چه بوی خوبی از پایین میاد!!!!….خوب دختر چرا دروغ می گی؟..بیا بالا غذا بخور…می دونم غذا نداری…..
من – به خدا مامان خیلی خستم……نگران نباشین سوپ درست کردم…دارم می خورم….
مامان – خیله خوب….من نمی دونم اینجا جن داره…روح داره…از این نمی دونم آدم خوارا داره که نمیای؟
بعد هم با دلخوری خداحافظی کرد و گوشی رو گذاشت….
نمی دونستم چرا نمی خواستن بفهمن اونجا راحت نیستم؟…شاید هم می دونستن و به روی خودشون نمی آوردن…..هر چی که بود همیشه سر این موضوع بحث داشتیم……البته نه بحث بد……یه بحث تکراری و خسته کننده که هیچ وقت هم به نتیجه نمی رسید….
چیزی نگذشت که صدای زنگ در تو خونه پیچید…..در رو باز کردم……ارشیا بود با یه سینی پر از غذا و میوه تو دستش….سلامی کرد و سینی رو داد دستم…..
ارشیا – بیا بگیر…مامان داد…اگه این دو تا پله رو بیای بالا که من نیام پایین بد نیستا؟
من – آخی….همین دوتا پله برای شما سخت بود؟
ارشیا – نه خیر….سختیش اینه که باید مثل نوکرا برای شما غذا بیارم…
من – من به مامان گفتم غذا دارم….

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام به همه ی دوستای رمانی!!!!امیدوارم از سایت و رمانا لذت ببرین!!منبع بیشتر رمانا از سایت نودوهشتیا،و.... هست!خوب دیگه برین سر وقت رمانا!!!!! درضمن کسایی که کپی میکنین بی زحمت با ذکر منبع باشه!!.. رمان هاي اين سایت نوشته ي كاربران عزيز سايت نودوهـــشتيا است. وهمين جا از همشون تشكرميكنم.... به خاطر اينكه شما از ماخبر داشته باشيد بهتره همه ايميل منو داشته باشيد.... elahenaz567@yahoo.com حرف و گفته يا سوالي بود درخدمتم.... مدیریت :باران
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 155
  • بازدید کلی : 2,453
  • کدهای اختصاصی